کتابخانه نیمه شب
داستان کتابخانه ی نیمه شب، داستان زندگی نورا سید دختری سی و چند ساله ای است که با حسرت های زیادی در زندگی دست و پنجه نرم می کند.. او از شرایط زندگی خود راضی نیست تا اینکه در یک روز تصمیم می گیرد به زندگی خود پایان دهد و خودکشی کند …
مدت زمان تخمینی مطالعه: 3 دقیقه
تحلیل کتاب
در کتاب کتابخانه ی نیمه شب، مت هیگ ، نویسنده ی کتاب، به زیبایی افسردگی و تصمیم به خود کشی را در افراد شرح می دهد.
نورا شخصیت اول کتاب که از افسردگی رنج می برد، خود را سرزنش می کند و برای از دست دادن فرصت هایی که می توانست به او زندگی بهتری بدهد افسوس می خورد. روزی که نورا تصمیم به خودکشی می گیرد اتفاقاتی در زندگی او رخ می دهد مثل از دست دادن کار و از دست دادن گربه اش، ولی نوع برخورد نورا با این حوادث به علت داشتن افسردگی به طرز متفاوتی رخ می دهد.
اتفاقی ساده مثل همسایه ای که دیگر برای خریدن داروها به نورا نیاز ندارد، تفکر بیهوده بودن و بی ارزشی در این دنیا را در او افزایش می دهد. اتفاقی که در روزمره نورا می توانست با یک لبخند و به سادگی از آن گذر کند و حتی باعث خوحالیش بشود.
افسردگی و خودکشی
مجموع اتفاقات نورا را به سمت خودکشی و تصمیم برای پایان دادن به زندگی می برد . بعد از خودکشی، نورا خود را در یک کتابخانه پیدا می کند . جایی که کتاب ها ، زندگی های مختلفی را در برابر او قرار می دهند. به نورا این انتخاب داده می شود که حسرت های زندگیش را به گونه ای دیگر تجربه کند و بتواند با تصمیم های متفاوت زندگی متفاوتی را رقم برند. فرصتی بزرگ برای این که مسیر زندگی اش را عوض کند، تصمیماتش را تغییر دهد و شکست هایش را جبران کند . نورا شروع به زندگی هایی می کند که حسرت های او در زندگی فعلی اش بوده.
با تجربه های متفاوت برای خواننده این سوال پیش می آید که آیا نورا می تواند زندگی ای را پیدا کند که در آن شاد و خوشحال باشد یا اینکه افسردگی مثل زندگی فعلیش همیشه با او همراه است؟
این داستان بسیار پر جاذبه و پر کشش است. داستان را بخوانید تا بتوانید چندین ساعت با همراهی نورا، زندگی های خود را تصور کنید.
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.