ماجرای من از وقتی شروع شد که اولین فرزندم و باردار شدم.
پسرم حدود دوساله شده بود که بهم تشخیص اختلال دوقطبی دادن.
بیشتر روزهای زندگی من با یه مود بالا سپری میشه و گاها به روزهایی میرسه که کنترلی روی رفتارم ندارم و بالاجبار توی بیمارستان بستری میشم. با همه مشکلاتی که دارم اما من از انرژی زیادم برای انجام کارهای متفاوت استفاده می کنم.
نويسنده زهرا.م